یکی از این جشن های دیرینه که البته امروزه به فراموشی سپرده شده، جشن چله تابستان يا چله تموز می باشد
در سرتاسر جهان، ملیت ها و قومیت ها با فرهنگ های گوناگون، در زمان های خاص و به شیوه های متفاوت جشن می گیرند. ایرانیان نیز از دیرباز همواره مردمانی شاد بودهاند و همیشه میتوانستند بهانه هایی ساده و بعضاً کوچک برای شادی و سرور دسته جمعی فراهم کنند ؛ حتی با کمترین امکانات. یکی از این جشن های دیرینه که البته امروزه به فراموشی سپرده شده، جشن چله تابستان يا چله تموز می باشد. تموز در تقویم کهن ایرانی گرم ترین ماه سال بوده وَ چهل یا چله تموز حدوداً از اول تیر ماه یعنی طولانیترین روز سال شروع می شده و تا دهم مرداد ماه که چهلمين روز از فصل تابستان است، ادامه پیدا میکرد. در حال حاضر شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد مناطقی که در ایران این آئین قدیمی را بجا می آورند. مثلاً در جنوب خراسان، هنوز هم طولانی ترین روز سال را گرامی می دارند ، اما متاسفانه باز هم اهمیت آن با جشن شب یلدا که در آغاز زمستان وَ در تمام نقاط کشور صورت میگیرد، قابل مقایسه نیست!
آئین چله تموز که به آن چله تابستان هم میگویند، پس از اسلام وَ در زمان دیلمیان که خود را وارث حکومتهایی مانند اشکانیان و ساسانیان و هخامنشیان میدانستند رونق گرفت و به نام نوروز بل میان مردم رواج پیدا کرد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در زمان قدیم در این فصل بود که کشاورزان توان پرداخت باج و خراج را داشته و می توانستند با فروش محصول خود زندگیشان را سامان دهند ؛ وَ به همین جهت سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند.
در این جشن ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی به میدان میآمدند و دورتا دور آتش میچرخیدند و نوازندههای محلی موسیقی را با شدت و شور مینواختند. موقعی که خورشید که در حال غروب کردن بود، مردم آتشی روشن می کردند و به آن نزدیک میشدند و پس از مراسم شعرخوانی، همگی سال نو را به هم تبریک می گفتند. سپس گالشان لباسهای کهنه خود شامل نمد، شولا و دیگر اضافاتی را که نمیخواستند برای سال بعد استفاده کنند در آتش میسوزاندند و به نوعی هم آتش را وسیله خبررسانی و هم جز مقدسات چهارگانه آفرینش میدانستند و در کنار آتش به ستایش اهورامزدا میپرداختند و از او برای سال جدید طلب خیر، نیکی و برکت میکردند.
امروزه زرتشتيان نيز در يزد به زيارتگاه پير ناركى مى روند و با سرود و نيايش، اهورامزدا را به دادن مهر و نعمت و زندگى مى ستايند و سرودهايى از اوستا را زمزمه مى كنند.